2/03/2012

از روایات مشترک تا تشکر کتبی

توی این بقایا و ماترَک وبلاگستان ، هنوز هم گاهی بر میخورم به یک آدمهایی ، نوشته هایی ، اتفاقهایی از جنس همانها که آدم را به روزهای هنوز نیامده امیدوار می کنند. این درست که توی وبلاگستان، عمده کار ما خواندن و خوانده شدن است. و بدیهی که مطلبی را دوست داشته باشیم یا نه. اینها فعل هر روزمان است. اما گاهی دوست داشتنها شکل خیلی زیباتری دارند. همانجور که حتی گاهی دوست نداشتنها. خیلی اتفاقی برخوردم به این پست . بحث نوازش کردن هر که مرا نواخته نیست . خیلی ساده، دلتنگی ای را که نوشته بودم خیلی لطیف تکمیل کرده.با چند تا عکس که برای من فقط چند تا عکس نیست. جوری آشناست که یکه خوردم. باعث یک جور روایت شده از همانی که توی دل و فکر خودم بود. دوستش داشتم . راه بهتری برای تشکر به ذهنم نرسید. ممنونم

1 comment:

peyman said...

:دی
منبع الهام شما بودید. ما باید از شما تشکر کنیم...