1/20/2012

گل زرد و گل زرد و گل زرد

پتویم را پیچیده ام دورم و لپ تاپ کوچیکه را آورده ام نشانده ام روی پایم و یک فیلمی هم گذاشته ام که تویش هم لیلا و هم عزت الله خان را دارد پس خوب است ولی دلم یک چیزی را میخواهد که دم دستم نیست ... یک جور آوازی که فقط رفتگرهای پیر آن هم وقت جارو کردن برگهای آذرماه از کوچه های یخ کرده بلندند چه جوری است ... یک جور آوازی که زمزمه دارد و صفا دارد و خیال دارد و حتی دهکده دارد ، روستا دارد ... یک جور آوازی که زنهای ایل بلدند .وقتی مه فرا می رسد،... بی بی مجید که بهش می گفت "غریبی" ... و توی کتاب بلد بود بخواند. غریبی می خواند. از توی کلمات کتاب می شنیدم چه جوری می خواند .... دلم میخواهد یک نفر یکی از آن غریبی ها را بخواند الان ... و من گوش کنم تا مدتهای مدیدی ... و خیالم آسوده باشد تا مدتهای مدیدی

No comments: