غمگینکننده ترین خبر امروز برای من:
احوال که پرسیدم. پدرم که راهش را تازه یاد گرفته پیغام صوتی فرستاد: دارم غذا می پزم. ناهار امروز و فردایم را....
تصویر او که خم شده روی اجاق گاز سعی میکند از ادویه هایت درست استفاده کند و ته قابلمه را با قاشق نخراشد و کثیفکاری نکند و مزه غذایش هیچ شبیه آنچه تا ماه پیش روی میز زیبای اشپزخانه ات می اوردی نیست؛ تصویر یک بشقاب روی میز سه نفره، بسیار قلبم را فشار داد...
تو می دانستی که حتی در مورد اولین خنده پس از سوگ هم تحقیق شده و اسم دارد؟
این فشار روان بر قلب؛ هر لحظه از هر سو، چرا هیچ اسمی ندارد؟
1 comment:
خیلی تسلیت میگم روحشون شاد میدونم که کلمه برای بیان غمش کافی نیست…، من هم پدرم رو امسال از دست دادم. چقدر حسش رو خوب نوشته بودی
Post a Comment