12/02/2021

بگو کجایی...

 سپیده دم رسیدم. شسته اشک. رسیدم در خانه پدریت. نه در انحنای کوچه منتظرم بودی نه روی ایوان. عطر چای تازه‌دم پیچیده بود؛ نور خورشید تازه صبح افتاده بود روی عکست که نشسته ای در تراس خانه ام، همان که سنجابهایش را دوست می داشتی و سبزی چنار بلندش را؛ با موهایی که یادم هست خودم برایت آراسته بودم. زیبا و آرام و باوقار؛ همانجور که همیشه بودی. کنار عکست دو شمع سیاه نیم‌سوخته. و در مقابل‌ که ایستاده بودم مبهوت تو، من ِ سوخته....

No comments: