5/07/2021

پوستت اما پوست شیر...

 در مصاحبه شغلی که درخواستش کرده بودم، مسئول دپارتمان منابع انسانی بی مقدمه پرسیده بود: به چه چیزی در زندگی شخصیت بیش از همه مفتخری؟...

به این یکی سوال فکر نکرده بودم. انتظار چنین چیزی را واقعا نداشتم. اما انگار ته دلم از خیلی سال پیش پاسخش را میدانستم که بی مکث گفتم به "زن خاورمیانه ای متولد شدن" و در پی آن جنگیدن بخاطر بسیاری چیزها که مسبب و مسئولشان من نبودم. تاب آوردن بارها تجربه و به مکرر یاد گرفتن بسیاری بسیاری بسیاری چیزها که اگر زن خاورمیانه ای مهاجر نمی بودم؛ الزامی به مواجهه با هیچکدامشان‌ نداشتم. و علیرغم اینها، هر جا رفتم؛ جدا نماندم. نه از خودم نه از آنها که میشناختم. ولی قاطی شدم با آنها که نمی شناختم در سرزمینی که خانه من نبود و از پیش با آدمها و طبیعت و کلامشان هیچ الفتی نداشتم .

 اینها؛ این جنگ و صلح و آمیختگی، سنگ مرا بغایت صیقل داد. به بهایی گران؛ به خون جگر. تا قطره آخرش را هم پرداختم تا رسیدم به اینجا و امروز و سوال توی از همه جا بیخبر (این جملات آخر را بلند نگفتم. جایش به هم‌ لبخند زدیم. اما توی سرم بارها رفتند و برگشتند)

No comments: