9/13/2013

آخ ت ِ ر ِ من سلام دارم, ت ِ ر ِ من کلام دارم

از راههای شناختن یک گیلک اصیل همانا صفاتی است که برای توصیف یک چهره نازیبا استفاده میکند.خیلی رک و پوست کنده , خیلی ساده دلانه... درست مثل طبیعت اطراف خانه اش .
او هرگز نمیگوید فلانی زشت یا بیریخت
است یا که خوشگل و جذاب نیست. خیلی ساده میگوید فلانی : بد گل است! بسته به شدت لحنی که به کار میبرد, یک گیلک دیگر میتواند پی ببرد که نازیبایی و ناخوشایندی چهره موصوف تا چه حد است ...
از آن فراتر, گیلکی است چنانکه پدربزرگ نگارنده ... یک ''قدیمی رشتی'' نود ساله است  که هنوز میتواند به فرانسه چند جمله بگوید و تجسد منظومه ها و شعرهای نو و کهن است در یک بدن سالخورده با دستی که دیگر خیلی فرتوت است برای صاحب بودن چنان خط خوشی طی سالیان بسیار ...چنین گیلک کهنی, هرگز حتا لفظ  بدگل را در برابر خوش گل به کار نمیبرد.
چنین موجودی در توصیف یک صورت دوست نداشتنی میگوید : صاحب چهره, از زیبائی بی بهره است . خیلی بی بهره !

No comments: