7/30/2009

One of these mornings , You're bound to rise up singing *

نگارنده پر از هوسهای غریب است این روزها . شنهای سفید می خواهد و دریایی کمی شور و بسی آبی . آبی . آبی ای بدون چادربرزنتی و مرز و دیوار میخواهد با یک چتر رنگ به رنگ آفتابگیر و یک گیلاس کاکتل بسیار بسیار بسیار سرد. او حتی به نی رنگی داخل لیوان هم فکر کرده است . نگارنده دلش میخواهد موهایش از آبتنی یک ساعت پیش مرطوب باشد و نسیم از طرف دریا بوزد جوری که ببیند پوست بدنش چه لرز خفیف خوشی دارد از لمس باد و آب . نگارنده شدیداً تمایل دارد که در این لحظه لباس شنای گلبهیش را بالاخره از توی کاور درآورده باشد ، مارکهایش را کنده باشد و دلیلی برای پوشیدنش داشته بوده باشد . باری ، نگارنده دلش می خواهد که مدت پی ام اس روحیش کمی ، فقط کمی عجله کند در به سررسیدن . زیرا وی به شدت معتقد است پس از هر دوره زیر و رو شدن همه مناسبات و آرزوها و خیالبافیهای به نظر محتوم به رخ دادن در واقعیت ، بعد از فروپاشی ادواری رویاها و روابط و آدمها ، دوره ای غیرقابل انکار از رکود آغاز میشود . وی معتقد است که دوره های رکود ، سهمی جداناشدنی از هستی اند که باید پذیرفتشان و کنار آمد و زیست نمود . چرا راه دور که حتی خود او گاهی سعی کرده از روی دره این دوره های کندی و رخوت و غم ته نشین ، به تپه روبرو دورخیز کند و بپرد و بگذرد ، زود بگذرد ، زودتر ....و دیده آنچه نباید میدید .... شاید دلیل ملموس اینکه می شنوی گاهی اتفاقات زندگی خیلی ازافراد حقیقی و یا شاید هم حقوقی ، بلافاصله بعد از یک شکست ، با عجله در دام شکست و دلتنگی بعدی میافتند همین باشد ، همین دورخیز پرشتاب خردکننده .... . نگارنده این سطور ، خودش با چشمهای خودش خوانده است واز نزدیک دیده است و بسیار چشیده است که صبر نکردن و نا ایستادگی روی دوره های درد ، به چه زخمهای بزرگتر و نامعرفت تری نشسته . او باور کرده که نمی شود دور بزنی توی این جاده ....
او میداند علیرغم هوسهای داغ تابستان ، گاهی باید صبر کرد و با دل و بدن و خواسته به صلح رسید و بعدش رفت سراغ مابقی زندگی . نگارنده میداند که زندگی کوتاهست ، هر چند ، شتاب نیز دلیلی ندارد.

* عنوان این پست ، به منزله شاهد از غیب رسیده ای ، حین شکل گرفتن این سطور ، برای نگارنده ارسال شد . حتی عنوانش هم عجیب ، عجیب بود : summertime

2 comments:

f said...

Happy to see your comment DOONY here
That means sometimes "AMRE be MAROOF" works

Hani said...

ها الان سلام
بعد هم اینکه من تازه الان کامنت تو رو دیدم در قسمت سالی و سارا و 25 نوامبر و نگار با گ بزرک و کوچک
پس تو الان سالی هستی خب
فهمیدم
بعد هم که اره، جریان مسواک و می گم :دی
calendar