6/03/2009

از کرامات شیخ ما اییییییننننننن است

خانوم سین پرستار مادربزرگم است .
خانوم سین امروز رفت بانک و یک چک چهارصدهزار تومانی از سهام عدالتش را نقد کرد.
خانوم سین گفت صدها نفر مثل او توی صف بودند و رئیس بانک خودش شخصا به همراه دو کارمند اضافی به امور پرداخت به موقع پولها رسیدگی می کرده است .
خانوم سین گفت دیروز در محله آنها به هر درب! خانه ای که باز می شده یک تراول پنجاه هزار تومانی دستخوش می دادند .
خانوم سین می خواهد با این پول پیش قسط یک لباسشویی ال جی را بدهد و از مادرم راجع به لزوم یا عدم لزوم خشک کن در ماشین لباسجویی مشورت گرفته .
خانوم سین گفت تمام همسایگانش برای روی کار ماندن این دولت سخاوتمند ، دست به دعایند .
خانوم سین گفت دولت به آنها قول داده تا سه ماه دیگر دوباره همین مقدار پول را در حسابهایشان خواهند داشت .
خانوم سین عقیده دارد این دولت کرامتش را به آنها ثابت کرده است .