1/18/2016

if one can't do right, means it's the wrong one

بر اساس دیده های خودم می گویم (اگر کتاب و درسش را خوانده اید شما درستش را بگویید) که یک تیپ شخصیتی هم در نژاد انسان یافت می شود که نه تنهایی را دوست دارد نه انقیاد هر رابطه را. یعنی تمام عمر این گونه در شیفت کردن بین دو فاز نالیدن از تنهایی و گشتن پی راه برون رفت از رابطه می گذرد. خودشان را می کشند و زمین را به آسمان می دوزند که رابطهه! سر بگیرد بعد جان طرف را به حلقش می کشانند تا از دستش خلاص شوند. از همان فردا روزش که ''رسیدند و فاتح شدند و خود را به ثبت رساندند''، دایم در حال پیش بینی چگونه تمام کردنش هستند. کلا خود به حساب همه چیز و همه کس میرسند قبل اینکه به حسابشان رسیدگی شود. جالب اینجاست با اینکه نشانه های بیماریشان را می دانند و تومار اسامی قربانیان تارو مار شده را توی جیبشان می گردانند، خودآگاهانه اسمش را می گذارند سرمایه گذاری بد یا  تجربه مندی یا حتی باحال بودن! با اینکه می دانند آدم نگه داشتن و نگه داشته شدن نیستند اصرار عجیبی هم دارند به تکرار و تکرارش. اصرار عجیبی دارند به گرفتن قربانی های جدید تازه نفس.
خلاصه که خوشبخت کسی است که از اینان، که از این پکیج هفتاد و هفت بلای یکجا به دور است.

No comments: