توبیاس سال آخر دکترا است در ژنتیک سلول. پسر آرام و خوبی است که چند وقتی بدجوری توی فکر است. تا دیروز هر کی ازش میپرسید چی شده شانه بالا می انداخت که هیچ. دیروز سر ناهار دیگر طاقت نیاورد و گفت که چندی است فهمیده دوست دخترش Bi-curios است. دقیقا همین واژه را استفاده کرد به جای دو جنس گرا و غیره.گفت بعد از چند سال زندگی مشترک، دختر چند وقت پیش آمده و گفته یک ماهی را احتیاج دارد که برود با یک دختر دیگری تعطیلات جنسی! توبیاس پلک زده فقط. باور نمیکرده.ناراحت شده. تنها حرفی که به نظرش رسیده این بوده که ''خوب اگر اینقدر لازمت است برو، لابد ناراحت نمیشوی که من هم بروم با یک دختری''. دوست دخترش فریاد کشیده که ''خیلی بیجا میکنی با یک دختری بروی. در نهایت اگر دلت میخواهد میتوانی با یک پسری باشی این مدت که من نیستم.روشن شد؟!''. توبیاس گرایش جنسی معمول دارد. در جواب دختر مانده بود اصلا که بحثشان واقعا جدی است یا نه. دختر اما خیلی جدی بوده. همه اینها را گفت با یک زهرخندی. ما به لیوانهای قهوه خیره بودیم.
فکر میکنم هر قرنی که میگذرد، آدمها در عرصه بلاهت رقت انگیزتر میشوند.
4 comments:
گرایش جنسی معمول دارد. معمول؟! همجنسگرایی غیرمعمول به حساب میاد؟
می فهمم نکته نوشته ات یه چیز دیگه بوده...ولی
...
خانم نیلوفر، شما که سر واژه چنین حساسیت خوبی نشان دادید اینجا، حتما این را در نظر داشتید که "معمول"، تنها به معنی "معمولی" نیست!در مقابل غیرمعمولی. معمول معانی دیگری دارد مثل فراگیر، بیشتر، رایج تر
با این حساب، وقتی دوجنسخواهی/همجنسخواهی و انواع دیگر فایلهای گرایش جنسی در مقابل دیگرجنس گرایی با آمار دقیق و غیردقیق بیش از بیست درصد جهان را شامل نمی شود، همجنس خواهی مستمر یا غیرمستمر شکل معمولش را ( رایج تر/ فراگیرتر/عمومی) را شامل نیست. این را من از منطقه ای می گویم که حقوق همجنسگراها در آن به رسمیت شناخته شده و بیش از دو درصد کل استان را تشکیل نمی دهند
نه! راستش رو بخوای به اون معنی معمول فکر نکردم...فکر کنم ذهنم شرطی شده بس که از دیروز که دیوان عالی قانون دفاع از ازدواج رو لغو کرد و هی سر کار و جلسه در موردش بحث شنیدم و بحث کردیم...مدام توی ذهنم جمله ای بود که دیروز شنیدم
That's freaking unusual and sick!
بلافاصله برحسب ذهنیتم از اون حرف معمول رو به یوژوال تبدیل کردم
متاسفم : )
اومم... فکر نمی کنم بلاهت کم و زیاد بشه . در هر زمان از شکلی به شکل دیگه در میاد (اوفففف...بالاخره وظیفه م رو در قبال قانون ماده و انرژی انجام دادم . حالا دیگه هیچی به معلم فیزیکم بدهکار نیستم
Post a Comment