کلاس دوم ب کانگرو، یک رسم زیبایی دارد.
هر از چندی، وقتی یک بچه ای خیلی ناآرامی یا با بقیه دعوا کند و نظم کلاس را بر هم بزند، یا اصلا کار خاصی نکند و ساکت و ناپیدا و محو باشد، خیلی بیهوا و بی مناسبت خاص، از او دعوت می شود که بیاید در وسط کلاس روی تک صندلی بنشیند.از بقیه کلاس هر که خواست داوطلبانه، نوبت میگیرند و تک تک، یک جمله مثبت در مورد او می گویند:ناخنهایت تمیز است.خوش بویی.فوتبالت عالیست.به من خیلی کمک کردی تا الان.تمرینهای ریاضی را سریع حل میکنی.نقاشی امروزت را دوست داشتم.خوشحالم تو دوست منی...هر که هم نخواست چیزی نمیگوید.
به این رسم میگویند «دوش آب گرم». در تابلوی ته کلاس، که درباره قوانین و رسوم کلاس دوم ب کانگروست، جلوی عبارت دوش آب گرم نوشته شده:
برای اینکه ما خیلی ارزشمندیم ولی لازم داریم که گاهی یادمان بیاورند و به ما با صدای بلند بگویند.
به نظرم بچه هایی که از همین هفت سالگیشان دارند تمرین میکنند هر از گاهی هم که شده در روزهای بی اتفاق و عادی، یا روزهای پرتنش و خسته کننده و سختشان، فقط خوبی ها را در دیگری پیدا کنند، بفهمند و با صدای بلند ازشان قدردانی کنند، در بزرگسالی، یاد گرفته اند که واضح و بی خجالت به دیگری بگویند دوستت دارم،
چه چیز را در تو دوست ندارم،
قدردانم برای....
دلخورم برای...
و اینکه تو ارزشمندی، من ارزشمندم. ما حق زندگی داریم و ناکامی و ناامیدی، خشونت و حسرت مستمر، حق ما نیست.