یک تلاش بزرگی کردم این چند سال.
خانه را تمیز نگه داشتم در هر شرایطی که بودم. شده با کمر دو تا شده
شده از مرد و بچه کمک گرفتم
شده کمک از بیرون آوردم
خلاصه نگذاشتم که سیال چسبنده روحم، آشفتگی خوابها یا تاریکی چراغ دلم، روی خانه اثر بگذارند.
مرتب به گلدانها رسیدم و سبزیجات را از پلاستیک درآوردم و در ظرفهای جدا در یخچال چیدم
وکوسنها را پف دادم و تختم را همیشه مرتب نگه داشتم و خاک را از رو و زیر اجسام زدودم
و غذای گرم روی میز گذاشتم. مرتب.
این شیوه مراقبت من بود از آدمهای خانه ام.
تمام وقتها که در دل و سرم طوفان بود (و هنوز هم هست گیرم نه هر ساعت)، مراقب محیط مألوف آنها بودم. مراقب اینکه آشوب من به عادات و نظم آنها حمله نکند.
روزی اگر کسی از من پرسید در روزگار بسیار سخت خودت، گواه عشق تو به این آدمها کو؟
من آدرس گلدانها و یخچال و قابلمه روی گاز و زیر فرش را میدهم.
شده از مرد و بچه کمک گرفتم
شده کمک از بیرون آوردم
خلاصه نگذاشتم که سیال چسبنده روحم، آشفتگی خوابها یا تاریکی چراغ دلم، روی خانه اثر بگذارند.
مرتب به گلدانها رسیدم و سبزیجات را از پلاستیک درآوردم و در ظرفهای جدا در یخچال چیدم
وکوسنها را پف دادم و تختم را همیشه مرتب نگه داشتم و خاک را از رو و زیر اجسام زدودم
و غذای گرم روی میز گذاشتم. مرتب.
این شیوه مراقبت من بود از آدمهای خانه ام.
تمام وقتها که در دل و سرم طوفان بود (و هنوز هم هست گیرم نه هر ساعت)، مراقب محیط مألوف آنها بودم. مراقب اینکه آشوب من به عادات و نظم آنها حمله نکند.
روزی اگر کسی از من پرسید در روزگار بسیار سخت خودت، گواه عشق تو به این آدمها کو؟
من آدرس گلدانها و یخچال و قابلمه روی گاز و زیر فرش را میدهم.