tag:blogger.com,1999:blog-6146033811712015094.post5027509079576543503..comments2024-03-12T08:17:59.786-07:00Comments on November 25: درد آدمیزادگیS*http://www.blogger.com/profile/16370829274545358589noreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-6146033811712015094.post-86206096726151865992012-09-06T14:55:28.347-07:002012-09-06T14:55:28.347-07:00سلام از ما
:)سلام از ما<br />:)S*https://www.blogger.com/profile/16370829274545358589noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-6146033811712015094.post-50823672535803538032012-09-06T12:11:19.610-07:002012-09-06T12:11:19.610-07:00این رو که خوندم یاد یه حکایتیافتادم. اینکه روزی یک...این رو که خوندم یاد یه حکایتیافتادم. اینکه روزی یکی داشته میزده تو سر خودش توی کو چهها میدویده کمک میخواسته. نمیدونم سقراط یا بقراط یا یه حکیمی چیزی بهش میرسه میگه چی شده. میگه به دادم برسید زنم شیشه خرده. حکیم نفس راحتی میکشه و میگه خب شیشه خورده که خورده، درمان داره. یه جوری توی سرت میزدی که من فکر کردم غصه خورد، که درمانی نداره.<br />پ.ن. بنده سین هستم، همونی که مدتی قبل هم کامنتی اینجا گذاشته بود و ایمیلی هم زد. خواستم بدونی همچنان بیصدا میخونمت دختر عزیز و سلام.Anonymousnoreply@blogger.com